لیدا طرزی، نویسنده مترجم در یادداشتی که بر کتاب «اگر غم لشگر انگیزد» نوشته سید مهدی شجاعی نوشته و در اختیار همشهری آنلاین قرار داده است مینویسد: «وقتی اسلام بدلی با اسم اموی یا هر عنوان دیگری، قدرت را در دست میگیرد و در جایگاه حکومت و حاکمیت می نشیند نه تنها خدمتی به دین نمیکند که سهمگینترین ضربهها را به اسلام اصلی و اصیل میزند.»
به جرأت میتوان گفت که حاکمیت اسلام بدلی یا اسلام اموی به مراتب از حاکمیت کفر و شرک برای بشریت مهلکتر و خطرناکتر است.
حکومت اموی به این دلیل که خود را نماینده خدا و پیامبر و اسلام معرفی میکند و هر فسق و فجور و قتل و غارت و خیانت و جنایتی را به اسم اسلام مرتکب میشود خشم و کینه مردم را نسبت به اسلام و خدا و پیامبر و همه مقدسات برمیانگیزد و آنها را به بیدینی مطلق سوق میدهد.
اولین گام برای ایجاد گریز و ستیز نسبت به اسلام، اِعمال زور و جبر است. اعمال زور و جبر در چارچوب دینی که خداوند بشر را در انتخاب اصل آن مخیر کرده و حتی پذیرش از سر اکراه آن را جایز نشمرده است، بزرگترین تحریف در دین و اصلیترین عامل گریز و ستیز مردم نسبت به دین محسوب میشود. و پس از آن حکومت برای اینکه مردم را مطیع و منقاد خود گرداند همه منویات خود را به خدا و پیامبر نسبت میدهد. از یک سو برای خود و منافع و مصالح خود قداست میتراشد و از سوی دیگر مخالفان خود را متهم به گمراهی و خروج از دین می کند و تعرض به جان و مال و نوامیسشان را مباح و بلکه واجب میشمرد. حکومتی که با شعار دین داری و دین مداری به قدرت رسیده و زعامت مردم را به دست گرفته قاعدتاً باید از گریز و ستیز مردم نسبت به دین نگران شود و در رفتاری که باعث این گریز و ستیز میشود تجدید نظر کند. اما آنچه حکومت اموی از دین میخواهد نه باور و اعتقاد مردم که اطاعت و انقیاد مردم است. آنچه امثال حکومت اموی از مردم میخواهند پذیرش ولایت خدا و پیامبر نیست، پذیرش ولایت خودشان است…»
آنچه خواندید بخشی بود از کتاب «اگر غم لشگر انگیزد»، نوشته استاد سید مهدی شجاعی. این اثر محققانه و ارجمند که جلد دوم از حماسه سجادیه است به تازگی توسط نشر نیستان چاپ و منتشر شده است. مجلد نخست این مجموعه شریف با عنوان «تویی به جای همه» چندی پیش منتشر شده بود. این هر دو کتاب به زندگانی، سیره، و وقایعی از دوران عمر با برکت امام زین العابدین، حضرت علی ابن الحسین، میپردازند. کتاب نخست به بازگویی و آسیب شناسی قیام حضرت اباعبدالله الحسین و ماجرای اسارت آل الله میپردازد، و کتاب دوم نقل واقعهای غریب و باورنکردنی را دستمایه خود قرار میدهد: واقعه حره. شاید بعضی از مخاطبان با این واقعه آشنا باشند ولی اگر بخواهیم به اجمال به این واقعه اشاره کنیم چنین است که اندکی پس از واقعه عاشورا و شهادت امام حسین علیه السلام، عبدالله ابن زبیر که در سودای به چنگ آوردن حکومت میسوخت به تحریک تنی چند از مسلمانان باسابقه که زمان پیامبر را درک کرده بودند پرداخت و آنان پرچم مخالفت با حکومت یزید را علم کردند و مدینه از بیعت با یزید خارج شد و به این ترتیب بهانهای به دست یزید افتاد تا سپاهی به مدینه گسیل کند و سه روز جان و مال و ناموس اهل مدینه را بر سپاهیان سفاک خود حلال بداند. باری، آن سپاه ددمنش سه روز تمام در مدینه کشتند و هتک حرمت کردند و به یغما بردند و از هیچ جنایتی فروگذاری نکردند. واقعه حره به راستی یکی از تلخترین جنایات در تاریخ اسلام و بلکه در تاریخ بشریت است و دل هر انسان آزادهای را به درد میآورد. اما اینکه اساسا چنین جنایت هولناکی چرا و چگونه طراحی و اجرا شد نکته قابل تاملی است که استاد سید مهدی شجاعی با ریزبینی و دقت نظر محققانه خود در این اثر شریف آن را واکاوی می کنند.
ایشان با ظرافت و چیره دستی تمام ترفندهایی را که حکومتهای جور با توسل به آنها باعث گریز و ستیز مردم از اسلام میشوند بیان میکند و طرفه اینکه این ترفندها از زبان شیطان بیان میشوند و این از لطایف اثر است!
برخی از این ترفندها عبارتند از: اختناق، استبدا، انسداد و بستن راههای ورود اخبار به مردم. عوام فریبی و خواص فریبی. به خدمت گرفتن مشاورانی که همواره تابع باشند و مطیع و منقاد. و دیگر دروغ. دروغ حکومتی اگر برنامه و نقشهاش درست طراحی شده باشد حکومت میتواند سنگینترین و عظیم ترین جنایات تاریخ را مرتکب شود بی آنکه رد پایی از خود به جا بگذارد. شاید قابل باور نباشد ولی خوبست بدانیم واقعه حره بر اساس دروغ خونخواهی از قتل عثمان شکل گرفت!!!
اما یکی دیگر از اقداماتی که حکومتهای غیرالهی برای حفظ و بقای حکومت خود و برای اینکه بتوانند مردم را به انقیاد خود درآورند، به آن مبادرت می ورزند همانا گرفتن کرامت انسانی از انسانهاست. حکومتهای جور کرامتی را که ودیعه الهی به آحاد بشر است از آنان سلب میکنند و طبیعی است که انسانی که کرامت نفس نداشته باشد به آسانی به هر دنائتی تن میدهد و ای بسا جنایاتی مرتکب شود ناگفتنی. اما چگونه میشود کرامت انساتها را از ایشان گرفت؟ دقیقهای که استاد شجاعی به آن اشاره میکنند اینجاست: یکی از نخستین و مهمترین راهها برای گرفتن کرامت انسانها همانا فقیر کردن ایشان است. نویسنده فاضل اثر جایی از قول شیطان و خطاب به حکمرانان، چنین می نویسند: «مردم را فقیر کنید! هرچه دارند از آنان بستانید! سپس معیشت مردم را در دست بگیرید و به ایشان جیره و مواجب بدهید!… به مردم بفهمانید که اگر از شما تبعیت و اطاعت کنند به همه چیز میرسند و اگر نکنند از ابتداییترین حقوق خود هم محروم میشوند… این قانون را ننویسید ولی اجرایش کنید: هر که به حکومت نزدیکتر، برخورداریاش از مواهب و منابع مالی بیشتر و دستش برای چپاول بازتر. هر که تبعیتش از حکومت بیشتر، جیره و مواجبش افزونتر. هر که در نزد حکومت مقبولتر، عزت و اعتبارش متعالیتر… پس عنوان این فرمان را میتوانید بگذارید: «حاکمیت فقر، تضمین بقای حکومت.»
تا همین جا برای این یادداشت کافی است. هر دو کتابِ تویی به جای همه و اگر غم لشگر انگیزد، به رغم آنکه دریایی از نکات و حقایق اصیل را در خود جای دادهاند، بسیار روان و خوشخوان نوشته شدهاند. کتابها راویان متعدد دارند که در جای خود وارد صحنه میشوند. این تعدد راوی هم شیرین است و هم هیجان خواننده را در این بازار مکارهای که هر کس متاع قلب خود را اصل جار میزند، بر میانگیزد. استاد سید مهدی شجاعی که به گواه آثار درخشانشان همچون کشتی پهلو گرفته، پدر عشق پسر، کمی دیرتر، آفتاب در حجاب و… میتوان ایشان را از بنیانگذاران ادبیات آیینی در ایران قلمداد کرد، در تازهترین اثر آیینی شان یعنی حماسه سجادیه معارف روشنگری را به خوانندگان هدیه کردهاند. خواندن این دو کتاب شریف و گرانسنگ را از دست ندهید…
220