سمیه تاج الدین: موضوع کتاب و کتابخوانی اگرچه موضوع پر اهمیتی است؛ اما اقتصاد سنگین و کمرشکن بر آن سایه افکنده و بیش از پیش آن را در مهجوریت قرار داده است. با این وجود و در همین شرایط برخی از کتاب‌ها به صورت دوره‌ای پرفروش می‌شوند، اندکی بعد به فراموشی سپرده می‌شوند و دیگر کسی سراغی از آنها نمی‌گیرد. اینکه چه اتفاقی می‌افتد تا اثری ناگهان پرفروش می‌شود و سپس تب آن فروکش می‌کند؟ چه عواملی سبب ماندگاری یک اثر در طول زمان می‌شود و آیا کتابی که به چاپ صد و … ام رسیده ماندگار شده است یا نه سؤالاتی بود که با پوریا گل محمدی شاعر و جامعه شناس و روزبه معین نویسنده کتاب «قهوه سرد آقای نویسنده» مطرح کردیم. آنچه در ادامه می‌آید گفتگوی خبرگزاری خبرآنلاین با آنهاست.

پوریا گل محمدی شاعر و جامعه شناس با اشاره به اینکه کتاب‌هایی چون سووشون سیمین دانشور، جای خالی سلوچ دولت آبادی یا اشعار شاملو و فروغ آثاری ماندگار و شناسنامه دار هستند، گفت: برخی از آثار در یک دوره ظهور می‌کنند و در دوره‌ای دیگر دیده نمی‌شوند. این آثار مانند کفی است که روی آب می‌آید اول دیده می‌شود بعد ناپدید خواهد شد. این آثار فاقد ریشه و اصالت هستند و زودگذر.

او با بیان اینکه برخی از آثار مناسبتی ظهور می‌کنند، افزود: به طور مثال زمان جنگ هدف ایجاد هیجان است و سرودهای جنگی در همه جهان ساخته می‌شود. در این شرایط به وزن و قافیه و ساختار و زبان اهمیت چندانی داده نمی‌شود و هدف ایجاد هیجان و تحریک احساسات است. جنگ که فروکش کند آن اثر که تا دیروز همه طرفدارش بودند دیگر مورد توجه قرار نمی‌گیرد و در تاریخ همان دوره می‌ماند. بعد از جنگ و رسیدن آرامش متوجه می‌شوند که اثر از نظر هنری چقدر ضعیف بوده است.
گل محمدی با بیان اینکه در همین میان آثار مناسبتی خوب هم خلق و ماندگار می‌شوند، یادآور شد: در همین زمان جنگ آثاری هم ماندگار می‌شوند که ویژگی‌های هنری را رعایت کرده و تحت تأثیر فضای موجود در طول تاریخ به یاد می‌آیند. مانند آثاری که در جوامع در حال جنگ خلق شده‌اند و هنوز خوانده و استقبال می‌شوند. مثل ترانه از «خون جوانان وطن» در دوره‌ی مبارزات مشروطه خلق شد و هنوز مورد استقبال است.
این شاعر با بیان اینکه اثر ماندگار چند وجهی است و به ویژگی‌های متعددی می‌پردازد، تصریح کرد: راز مطرح شدن برخی آثار ضعیف رسانه‌ها هستند. گاهی اوقات رسانه‌ها با شلوغ بازی برای جلب مخاطب یا اهداف دیگر آن اثر را مطرح می‌کنند. به طور مثال در دوره‌ای هنرمندانی در تلویزیون و رادیو و فضای مجازی ظهور می‌کنند و از طرف رسانه به عنوان هنرمندان بزرگ و ماندگار مطرح می‌شوند؛ اما بعد از مدتی معلوم می‌شود که آن فرد و آثارش حرف خاصی برای گفتن نداشته‌اند و بیشتر حباب بوده‌اند. به خصوص این روزها رسانه‌ها هستند که یک نفر را بزرگ می‌کنند.
وقتی میدان هنر از بزرگان خالی شود، خلأ ایجاد شده در جامعه باعث می‌شود هنر کوچک و هنرمند تازه کار به ناحق بزرگ نشان داده شود و بعد از مدتی فراموش. اینکه یک جامعه به سمت هنر ضعیف پیش می‌رود دلایلی دارد که خودش بحث مفصلی است.

راز مطرح شدن برخی آثار ضعیف؛ رسانه‌ است/جریان همسو با دولت تریبون در اختیار دارد/داستان‌نویسی در ایران دل شیر می‌خواهد

پوریا گل محمدی

این جامعه شناس با اشاره به اهمیت فضای مجازی و شلوغ بازی رسانه‌ها یادآور شد: زمانی که اثری از بین می‌رود، علتش این است که اثر سطحی است ساختار و زیرساخت اثر واقعی را ندارد. شاید نیاز اجتماع آن روز است. به خاطر خلأ و حفره‌هایی که در آن دوره وجود دارد ابتدا مورد توجه قرار می‌گیرد و بعد از مدتی اثر سقوط می‌کند.

شاعر کتاب «اینجا هیچ خیابانی بیطرف نیست» با بیان اینکه جریانی که همسو با حکومت و دولت باشد تریبون و رسانه بیشتری در اختیار دارد، گفت: اگر همسو با دولت نباشد که تریبونی به آن داده نمی‌شود. نمی‌تواند فرهنگسرا برود، در مطبوعات حضور داشته باشد و در جامعه به راحتی فعالیت کند.

گل محمدی با تأکید بر اینکه برخی از آثار مانند «اسفار کاتبان» ابوتراب خسروی یا «چراغها را من خاموش می‌کنم» اثر زویا پیرزاد جوایز خصوصی دریافت کردند و جایگاه خوبی هم دارند؛ به آثاری اشاره کرد که در زمان خودشان آنطور که شایسته است دیده نشده‌اند و جامعه از آن مطلع نیست.

این شاعر در پاسخ به این سؤال که چه اتفاقی می‌افتد که کتابی مثلا به چاپ صدوبیستم می‌رسد؛ در حالی که چندان ارزش ادبی ندارد، اظهار داشت: این کتاب‌ها بازاری هستند و تند تند چاپ می‌شوند. علت آن کششی زردی است که دارند. این کتاب‌ها مثل آدامس هستند. می‌جوی اما هیچ چیزی به تو اضافه نمی‌کند، چیزی هم از تو کم نمی‌کند. اینها مثل فیلم‌ها وسریال‌های هندی پرحادثه و ترکیه‌ای سیصد قسمتی می‌مانند که جذابیت هم دارد، ولی بعد از مدتی فراموش می‌کنی چه دیدی. آنها می‌دانند که چطور نیاز روز مخاطب را پیدا کنند. بیشتر جنبه‌ی سرگرمی دارد.
شاعر کتاب «زن ها از دوست داشته شدن خسته نمی شوند» با بیان اینکه اثری که فرازمانی باشد، هم در زمان خودش دیده شود و هم در زمان‌های بعد جزء آثار ماندگار هستند، به نوآوری و بکر بودن در اثر اشاره کرد و افزود: یک اثر ماندگار چه نقاشی، چه فیلم، کتاب و یا … باید نوآوری مناسب داشته باشد. مثلا وقتی اولین نفری هستی که شعر زنانه می‌گویی می‌شوی فروغ فرخزاد که اثر ماندگاری را از خود به جا گذاشته است. البته نوآوری یکی از ویژگی‌های مورد نیاز ماندگاری است.

این جامعه شناس در ادامه به چند بعدی بودن یک اثر ماندگار اشاره کرد و افزود: اگر کسی مشکل اجتماعی یا اقتصادی داشته باشد که سراغ اثر عاشقانه نمی‌رود. اما وقتی اثری از شاملو یا فردوسی یا سعدی یا… را می‌خوانید ترکیبی از مضمون‌های عاشقانه، سیاسی، اجتماعی و … در آنها وجود دارد و مخاطب هر نیازی داشته باشد از آنها برداشت می‌کند. مثلا سعدی می‌سراید: «برو ای فقیه دانا به خدای بخش ما را / تو و زهد و پارسایی من و عاشقی و مستی» که هم عاشقانه است و هم سیاسی و اجتماعی.

گل محمدی گفت: یک اثر زمانی ماندگار خواهد شد که در آن اندیشه‌های انسانی و جهانی وجود داشته باشد، اگر اندیشه‌های انسانی در اثری نباشد ماندگار نخواهد شد، مثل اشعار حافظ و مولانا که در آن اندیشه‌های انسانی وجود دارد یا مثلا در اشعار فردوسی پشتوانه‌ی فرهنگی و اجتماعی در آن وجود دارد.

این جامعه شناس با تأکید براین مطلب که خالق یک اثر باید مطالعات بسیاری داشته باشد، تاریخ و هنر و… را بداند تا بتواند در زیبایی اثرش از آن بهره گیرد، افزود: زیبایی هنری و فنی خیلی مهم است. ساختار و قالبی که استفاده می‌شود. چینش کلمات و ترکیب کلمات اهمیت دارد. اگر خالق اثری اثر خوبی خلق کند، جایگاه خوبی هم میان مردم به دست می‌آورد. اینها شروط لازم برای ماندگاری یک اثر است؛ اما شروط کافی نیست. اگر کسی بخواهد اثری سیاسی یا اجتماعی به عمد خلق کند، موفق نخواهد بود. زیرا مخاطب متوجه آن می‌شود. لذت بردن از خلق هنر با تمام وجود و تحمل سختی‌های آن می‌تواند به جاودانگی اثر کمک کند.

بیشتر بخوانید:

کتاب‌های پرفروش چگونه انتخاب می‌شوند؟ /چند کتاب باید بفروشید تا ادعای پرفروش شدن کنید؟

نمایشگاه کتاب امسال؛ صف خرید خوراکی طولانی‌تر از کتاب/ کتاب‌های روانشناسی و رمان خارجی بیشترین فروش را داشت

روزبه معین نویسنده رمان «قهوه سرد آقای نویسنده» با اشاره به اینکه در نویسندیگی دو نوع استعداد داریم که یکی استعداد ادبی و دیگری استعداد داستان گویی است و این دو هیچ گونه تناقضی با هم ندارند، به توضیح این موضوع پرداخت و گفت: افرادی بودند در سال‌های دور که بدون استعداد ادبی برای مردم عام حکایت تعریف می‌کردند و داستان گوی خوبی بودند. این افراد به طور ذاتی می‌دانستند چگونه داستان را پیش ببرند؛ به طوری که حکایت‌های آنها هنوز هم بین مردم رواج دارد؛ در کنار آن یک استعداد ادبی هم وجود دارد؛ اینکه نویسنده چگونه از کلمات و عبارات درست استفاده کند، توصیفات زیبا به کار برد، استعاره را بلد باشد و نثر قوی داشته باشد. اما به طور کلی یک نویسنده خوب باید بین استعداد داستان گویی و استعداد ادبی تعادل برقرار کند.

‌معین در ادامه افزود: اگر به دویست، سیصد سال قبل برگردیم که نویسندگی جدی‌تر و حرفه‌ای‌تر شد و زمینه‌ای برای درآمد نویسنده را فراهم کرد، استعداد ادبی مهم بوده است. به طور مثال کتاب‌های روسی و انگلیسی و فارسی روی استعداد ادبی مانور داده‌اند. در واقع کتاب‌هایی مورد استقبال قرار می‌گرفتند که استعداد ادبی بالایی در آن وجود داشت. یعنی داستان چندان پرفراز و نشیب نبوده است، شخصیت پردازی‌ها چندان عجیب و غریب نبوده است؛ اما با گذشت زمان نظر مخاطب عوض شد. مخاطبان جدید بیشتر دنبال داستان است تا کلمات پرتکلف.

‌این نویسنده و مدرس با اشاره به اینکه امروزه داستان‌های خلاقانه زیادی نوشته می‌شود، هر ژانری تا عمق و انتهایش پیش رفته است، یادآور شد: طبیعی است که کتابی که سی، چهل سال پیش پر فروش بوده است، امروز با تغییر سلیقه مخاطبین فروشش کمتر شود. نه اینکه عقیده کتاب قدیمی شده باشد، بلکه ساختار آن قدیمی شده است و مخاطب امروز آن را نمی‌پسندد.

راز مطرح شدن برخی آثار ضعیف؛ رسانه‌ است/جریان همسو با دولت تریبون در اختیار دارد/داستان‌نویسی در ایران دل شیر می‌خواهد

روزبه معین

‌او تصریح کرد: جی آرآر تالکین خالق ارباب حلقه‌ها دنیای بزرگی را خلق کرد که علت شناخته شدن او زبان داستانش بوده است و فیلمی که از آن ساخته شد مورد استقبال قرار گرفت؛ اما وقتی امروز به اثر او نگاه می‌کنیم، می‌بینیم چندان به شخصیت‌ها نپرداخته است و پیرنگ داستان پیرنگ پیچیده‌ای نیست و ادبی بودن آن بر داستانی بودنش غالب است. در مقایسه با جورج آر آر مارتین خالق اثر گیم آف ترونز (بازی تاج و تخت) شخصیت پردازی در داستان بسیار مورد توجه بوده است. امروزه در تمام دنیا مخاطب به دنبال نمودار داستانی قوی است. اگر این موضوع را به داستان‌های ایرانی بسط دهیم؛ می‌توان گفت که داستان نویسی در ایران خلاقیت لازم را ندارد.

‌معین گفت: در ایران کسی که داستان گوی خوبی باشد در شرایط فعلی داستان نمی‌نویسد. فیلمنامه می‌نویسد؛ زیرا درآمد برایش دارد. چرا که مردم همان اندازه که فیلم می‌بینند کتاب نمی‌خوانند. متأسفانه کتاب‌های نویسندهای درجه یک و شناخته شده هم فروش نمی‌رود. به طور مثال کسی چندان «ابوتراب خسروی» که استعداد ادبی بالا و قلم خوبی دارد را نمی‌شناسد. در حالی که او استادی درجه یک است.

نویسنده کتاب «قهوه سرد آقای نویسنده» با اشاره به اینکه از کودکی باید آموزش می‌دادند که هر کسی با توجه به علاقه‌اش دنبال چه نوع داستانی برود، گفت: داستان نویسی در ایران دل شیر می‌خواهد. یک نفر که می‌خواهد کتاب چاپ کند، ناشرهای بزرگ حمایت نمی‌کنند. ناشران خردتر هم پول می‌گیرند. اگر هم چاپ شود، چه کسی معرفی کند؟ چه کسی حمایت کند؟ همه اینها به کنار، اگر کتاب هم موفق شد نوبت رسانه‌هاست که جبهه می‌گیرند. در حالی که باید از نویسندگان جوان‌تر حمایت شود.

او با تأکید بر اینکه متأسفانه بیشتر مردم به عنوان شغل به نویسندگی نگاه نمی‌کنند و وقتی نویسنده‌ای به کسی می‌گوید نویسنده‌ام می‌پرسند شغل اصلی‌ات چیست، گفت: قبل تر کتاب‌ها در پاورقی برخی از روزنامه‌ها معرفی می‌شد؛ اما الان کسی روزنامه هم نمی‌خواند. از این رو چاپ کتاب و معرفی آن به مردم بسیار سخت شده است.

معین با اشاره به اینکه در دنیای امروزی انواع داستان‌ها فیلم شده‌اند و حالا باید رمان نویس برای جذب مخاطب کتاب، در این شرایط داستانی بنویسد که قلم روان و روایتی گیرا داشته باشد، افزود: الان دنیا سریع شده، زمان کم و مشکلات بسیار شده است. مخاطب به دنبال روانخوانی می‌گردد. نویسنده علاوه بر رقابت با نویسندگان دنیا باید نگاه تازه‌ای به مسائل داشته باشد و خلاق‌تر بنویسد.

وی در پایان به این مطلب اشاره کرد که شاید یک کتاب در یک دوره‌ی زمانی مورد اقبال قرار گیرد؛ اما اگر آن کتاب داستان خوبی نداشته باشد، شخصیت پردازی خوبی نداشته باشد، بیشتر از یک سال فروش نخواهد داشت. فروش یک کتاب زمانی می‌تواند ادامه دار باشد که سینه به سینه بگردد. شاید به خاطر شرایط اقتصادی کمتر فروش رود، اما فروش آن متوقف نمی‌شود.

۵۷۲۴۹

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!