به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، «انجمن زیرشیروانی» نوشته ارنست کرویدر را نشر بیدگل با ترجمه اژدر انگشتری منتشر کرده است.
ارنست کرویدر نامی ناآشنا در زبان فارسی است. بخشی از این ناآشنایی چنانکه در مؤخره رمان «انجمن زیرشیروانی» ذکر شده، به سرنوشت او در ادبیات پس از جنگ آلمان باز میگردد. کرویدر در دهه اول بعد از جنگ به خاطر دو اثر خود (انجمن زیرشیروانی و نایافتنیها) با سرعتی چشمگیر به شهرت دست پیدا کرد و تبدیل به ستاره ادبیات آلمان شد، اما پس از آن برحسب دلایلی چند، از جمله تغییر ذائقه ادبی جامعه و انتخاب مسیری متفاوت از سوی فضای ادبی آلمان، آثارش در غبار فراموشی فرو رفت. با اینحال رمان «انجمن زیرشیروانی» به خاطر عنصر مستقل از زمان خود، همچنان طراوت خود را حفظ کرده است.
کرویدر با طرح بداههوارِ خود و بیاعتنایی به مشیء و الگوهای ادبی غالب آن روزها اثری سرشار از تخیل همراه با طنزی ملایم آفریده که به نوعی ادامهدهنده سنت رمانتیکهای قرن نوزدهم است. در این رمان اثری از جنگ ویرانگر آلمان نیست، تنها در پسزمینه و در خلال روایت است که شمهای از اوضاع بحرانی دهههای سی و چهل آلمان به چشم میخورد. در ابتدای این کتاب از ژان پل، نویسنده آلمانی، نقل میشود که: «شعر آینه تخت زمان حال نیست، بلکه آینه جادویی زمانهای است که در بین نیست»، بر همین اساس تخیل و فانتزی در این رمان نسخهای خوش رنگولعاب و امروزی از قصههای پریان به خواننده ارائه نمیدهد. پناهبردن به تخیل و نادیدهانگاری عامدانه وقایع پیرامون در حقیقت اعتراضی است به شرایط تلخ زندگی در آلمان نازی.
چند مرد بالغ در دوران رکود و تورم کمرشکن، مسیری خلاف جریان اجتماعی را در پیش میگیرند و سعی دارند دنیای شخصی خود را بسازند. از این منظر پرسش اصلی راوی «ما واقعی هستیم؟» که در جایجای رمان مطرح میشود نه یک دغدغه فلسفی یا عرفانی، بلکه اساساً امری هستیشناختی است و از ناباوری حضور در دورانی پرآشوب آب میخورد که هر فاجعهای در آن قابلیت وقوع دارد. در قسمتی از این کتاب میخوانیم: «خیلی وقته دیگه از این پیشوند ‹فرا› بیزارم. چون همیشه من رو یاد اون فرا انسان شوم میندازه، یاد اون فراخونخوار، اون وقاحتِ تکثیرشده، یاد فراازدواج و هرچیزی که به اغراق و مبالغه ربط پیدا میکنه. ظاهراً یه وقتی واسهمون مهم بوده که فلسفی حرف بزنیم، خالی از لطف نیست، پس اسم دنیای دور و برمون رو همینجوری گذاشتیم واقعیت. اسم اون دنیای دیگه، اون دنیای دوم که تو کتابهای فیزیک نیست، گذاشته شد غیرواقعیت، اون دنیا غیرقابل باوره، غیرحقیقیه، تخیلیه، غیرممکنه، مسخرۀ هر عقل و منطقیه. پس اگه کسی ازتون پرسید، یادتون باشه که ما هم غیرواقعگرا هستیم. مثلاً همیشه انتظارم از هنر اینه که از واقعیت باسمهها و عکسبرگردونها رد بشه و دل به دریای غیرواقعیت بزنه. کسی که هنر رو با معلومات اشتباه میگیره باید بره تدریس کنه. کسی که میخواد ما رو با ناتورالیسم گول بزنه، باید بره جاعل پول بشه. کسی که میخواد سرگرم بشه باید بره مجلۀ مصورش رو بخونه.»
۲۵۹۲۵۹