آثار این نویسنده درباره محرم و واقعه عاشورا را که حدود ۱۲ کتاب است، در چند دسته میتوان تقسیمبندی کرد؛ رمان و داستان، ترجمه دعا و زیارت، متون ادبی دینی، نمایشنامه و فیلمنامه و کودک و نوجوان. سرپرستی دائرةالمعارف امام حسین (ع) به نام «موسوعة الامام الحسین» هم از فعالیتهای تحقیقی او به شمار میرود که تا کنون بیش از ۲۰ جلد از آن منتشر شده است.
در ادامه مروری داریم بر آثار سیدمهدی شجاعی و معرفی آنها که همگی در انتشارات کتاب نیستان منتشر شدهاند:
«تویی به جای همه: حماسه سجادیه»، در رثای امام سجاد (ع) و رسالت او، بنا بر اعلام ناشر، در مدت کمتر از یک سال به چاپ سوم رسیده است.
مولف کتاب میگوید: ما به امام سجاد (ع) ظلم کردیم! او را بیمار و نحیف و رنجور شناساندیم و بعد در میان سطور تاریخ، گمش کردیم. تنها مرد یک قبیله را، که یکتنه و دستتنها اما عالمانه و امیدوارانه، صدها داغدیده و مصیبتچشیده را اداره کرد و دهها واقعه خصمانه و فتنهگرانه را مدیریت، ندیدیم و نشان ندادیم. چطور شکوه مردانه و عاقلانه سجاد را میان ویرانههای مدینه ندیدیم؟ و یا چطور سکوت مدبرانه و خردمندانه پسر علی را بیرون گود حرّه نشنیدیم؟ چطور حضور جانانه و فداکارانه دردانه زهرا را میان جماعت اناث باقیمانده از کربلا حس نکردیم؟ چطور نفهمیدیم و ندانستیم آنکه شجاعانه از پس چندین و چند تلاش مذبوحانه، سربلند و روسفید خودش و اهل خیمهاش را بیرون آورد سجاد بود؟
«سقای آب و ادب»؛ روایتی از زندگی حضرت عباس(ع) به چاپ بیست و ششم رسیده است.
این کتاب شامل ۱۰ فصل است: عباسِ علی. عباسِ امالبنین. عباسِ عباس. عباسِ سکینه. عباسِ مواسات. عباسِ زینب. عباسِ ادب. عباسِ حسین. عباسِ فرشتگان. عباسِ فاطمه.
در معرفی این کتاب عنوان شده است: در هر فصل رفت و برگشت روایی متعدد و متنوعی دیده میشود و در حرکتی سیال، راویان جای به هم میدهند و شکستها به سرعت خوانش میافزاید و زوایایی جدید از مفهوم را روشن میکند. اما آنچه این کتاب را از حیث محتوا با دیگر آثار شجاعی متمایز میکند، بیشتر در فصل عباسِ فرشتگان به چشم میآید. در سایر فصول نویسنده دقیق و کامل بر اساس مستندات تاریخی، به روایت زندگی حضرت عباس(ع) میپردازد؛ اما در فصل نهم، شجاعی شیوهای جدید را پیش میگیرد، روایتی متفاوت با مضامینی که بیشتر استحسان اوست، مفاهیمی جدید و نگاهی نو به شخصیت حضرت عباس بن علی(ع).
«از دیار حبیب» رمانی است کوتاه که گوشههایی از زندگی حبیب بن مظاهر یار سالخورده حضرت سیدالشهدا(ع) را به تصویر میکشد؛ البته قسمت اعظم آن، به شهادت حبیب در کربلا اختصاص دارد و وصف عشق و شیدایی او به امام زمانش. داستان از زاویه دید دانای کل روایت میشود و به ۱۰ بخش تقسیم شده است. داستان از جایی آغاز میشود که حبیب بن مظاهر و میثم تمّار در ملاقاتی، مقابل چشم عدهای از مردم، هر یک از عاقبت کار آن دیگری و چگونگی شهادتش خبر میدهند و از هم جدا میشوند.
کتاب نیستان چاپ بیست و یکم این کتاب را راهی بازار کتاب کرده است.
«پدر، عشق و پسر» که چاپ بیست و یکم آن منتشر شده، اثری دیگر از سیدمهدی شجاعی است که در آن فرازهایی از زندگی حضرت علیاکبر بن الحسین (ع) به تصویر کشیده میشود.
درباره این کتاب میخوانیم: وقایع از زاویه اولشخص و از زبان اسب آن حضرت «عقاب» روایت میشود و مخاطب راوی در داستان، لیلی بنت ابیمرّه مادر حضرت علیاکبر (ع) است.
فصول کتاب با عنوان «مجلس» نامگذاری شده و داستان متشکل از ۱۰ مجلس است که در هر مجلس، عقاب با زبانی عاطفی، صحنهای از زندگی حضرت علیاکبر(ع) را روایت میکند و مجالس پایانی، به شهادت حضرتش در کربلا اختصاص دارد.
هر برش از زندگی حضرت که در مجالس دهگانه نمایانده میشود، در انتهای هر مجلس به گونهای به واقعه کربلا مربوط و منتسب میشود و بدین ترتیب، تمام مجالس رنگ عاشورایی خود را حفظ میکند. داستان از چگونگی رسیدن عقاب به حضرت علیاکبر شروع میشود و مجلس دوم تصویری از ولادت آن حضرت ارائه میدهد. مجالس بعدی به ماجراهای پیشنهاد امان از سوی سپاه عمر سعد به حضرت، سقایت ایشان برای اهل خیام قبل از حضرت عباس، صحنههای پوشاندن لباس رزم و راهی کردنشان به میدان توسط امام و … میپردازد. در انتهای کتاب، منابعی که نکات تاریخی از آنها استخراج و در متن داستان پرورانده شده، آمده است.
«آفتاب در حجاب» روایتی از زندگی حضرت زینب (س) از کودکی تا عاشورا تا اسارت و تا وفات است که به چاپ سی و هفتم رسیده.
شجاعی زبان روایتش را تو مخاطب انتخاب کرده، راوی دانای کلی است نامحدود که در تمام روایت حضرت زینب را مخاطب قرار داده و روایتش را پیش میبرد.
داستان از کابوس حضرت زینب در کودکی آغاز میشود: چشمهای اشکآلودت را به پیامبر دوختی، لب برچیدی و گفتی: «خواب دیدم، خواب پریشان دیدم. دیدم که طوفان به پا شده است، طوفانی که دنیا را تیره و تار کرده است. طوفانی که مرا و همه چیز را به این سو و آن سو پرت میکند، طوفانی که چشم به بنیان هستی دارد. ناگهان در آن وانفسا چشم من به درختی کهنسال افتاد و دلم به سویش پرکشید…» داستان از این کابوس که گواه رحلت پیامبر است و شهادت مادر و پدر و… آغاز میشود و در انتهای کتاب باز به همین خواب پریشان میرسیم: «تعبیر شد خواب کودکیهای من پیامبر! و من اکنون با یک دنیا مصیبت و غربت تنها ماندهام…»
«زیارت عاشورا» متن زیارتنامه عاشورا و صلوات بر امام حسین (ع) به همراه ترجمه آن به قلم سیدمهدی شجاعی است.
در این کتاب میخوانیم: یا ابا عبدالله! لقد عظمت الرزیه و جلّت و عظمت المصیبه بک علینا و علی جمیع اهل الاسلام و جلّت و عظمت مصیبتک فی السّموات علی جمیع اهل السّموات … یا ابا عبدالله! چه دهشتناک است داغ تو. و چه عظیم و سترگ است سوگ تو بر ما و بر تمامی مسلمانان. و چه عظیم و سنگین است مصیبت تو در آسمان و بر دوش آسمانیان …
سیدمهدی شجاعی «جوشن حسینی» را با استعانت از «جوشن کبیر» با ۱۰۰۰ عبارت کوتاه شامل متن صلوات و سلام بر امام حسین (ع) مکتوب کرده است.
در معرفی این کتاب آمده است: این عبارتها در کتاب در کنار موزون بودن و تولیدشده با نثری که شجاعی سالهاست با آن به نگارش ترجمههای خویش از ادعیه و نیز بازنویسیهای داستانهای کهن مذهبی مشغول است، در هر بند خود صفاتی از امام حسین (ع) را روایت میکند و در ادامه به یکی از تاثیرات زیست و حیات ایشان بر زندگی و زیست انسانی پس از ایشان اشاره دارد.
«جوشن حسینی» سعی کرده از فضای رایج مرثیهسرایی برای امام حسین فاصله بگیرد و در مقابل شکوه جاری در زیست و زندگی و موجودیت ایشان را در ذهن و دل اهل تشیع و هر انسانی که سعی در شناخت و برقراری ارتباط با امام حسین (ع) دارد به تصویر بکشد.
شجاعی در این اثر سعی کرده نسب و نسبت الهی و آسمانی سومین امام شیعیان را با دقت و البته با هدف نمایش حلقه اتصال زیست و زندگی امامان با انبیا و علت معصوم بودن آنها را به تفصیل بازگو کند و پس از بازگشایی این دریچه است که او به سراغ معرفی کوتاه صفات و خصایص منتسب به امام میرود.
«مردان و رجزهایشان» که به چاپ دهم رسیده، شامل رجزهای شهیدان کربلا در روز عاشوراست که توسط سیدمهدی شجاعی جمعآوری و ترجمه شده است.
علاوه بر متن و ترجمه رجزها، توضیحات و شرح حال مختصری هم درباره صاحبان رجزها آمده است.
در مقدمه کتاب که توسط سیدابوالقاسم حسینی (ژرفا) نوشته شده، بحث رجز از دو منظر لغوی و اصطلاحی به صورت علمی تشریح شده است: معمولاً رجز خواندن در میدان جنگ، ویژه خاصّان و بلندرتبگان اجتماع بود و عوام نوعاً از رجزخوانی بینصیب بودند. از افتخارات سپاه امام حسین در کربلا همین بود که از خواص و عوام، هر دو در میدان رزم عاشورا رجزهایی روایت شده است. این از آن روست که همه آنچه در خواصّ یاران حضرت مایه افتخار شمرده میشد، وابسته ارزشهای معنوی و شرافت روح ایشان بود و همه تقوامداران ولایتشعار، خواه به اصطلاح از خواص باشند و خواه از عوام، در این بهره مشترکند … اما تاریخ عاشورا روایت نکرده است که امویان یزیدی در ذکر اهداف خود به رجزی توسّل جسته باشند.
«کرشمه خسروانی: یا مخالف بیداد به طرز همایون» نمایشنامهای از شجاعی است که انتشارات کتاب نیستان چاپ پنجم آن را منتشر کرده است.
در معرفی ناشر از این کتاب آمده است: این کتاب نمایشنامهای است که به یکی از کرامات حضرت حسین میپردازد. از اتاق یزید و کاخ معاویه شروع میشود تا خانه زینب و بیابانی که حضرت حسین (ع) مردانگی غریبی را تصویر میکنند. داستان برگرفته از روایات است، اما پرداختش به طرز غریبی منحصر به فرد است. نگاه شجاعی به شخصیتها و وقایع، چنان ظریف و دقیق حیلههای کثیف معاویه و عنادش با پیامبر را به تحریر میآورد که خواننده پی هر فصل متعجب میماند. شرح وقایع و شخصیتها تحمیلی نیست و در مسیر منطقی درام شکل میگیرد. همچنین دیالوگنویسی فاخر است و سنگین اما به دور از مصنوعنویسی. نامگذاری کتاب و فصول نیز بر اساس دستگاههای موسیقی ایرانی با حس و حال همان دستگاه و گوشهها گذاشته شده. نام فصلها یک دستگاه است و نام پردهها نام گوشهای از آن دستگاه…
فیلمنامه «مسافر کربلا» هم داستان یک آرزوست؛ آرزویی که یک شهید داشته و حالا یک عضو نوجوان از خانواده او سعی در برآورده کردنش دارد. یوسف نوجوانی است که دایی خود را در جنگ از دست داده است. مادربزرگ پیر او سالها قبل برای دایی شهیدش قالیچهای بافته و گفته شده که دایی وی در سرش سودای نذر کردن این قالیچه را داشته و دوست داشته برای این کار در حرم سیدالشهداء (ع) بر روی آن نماز بخواند. یوسف به دنبال برآورده کردن خواسته دایی شهید خود سعی میکند به صورتی مخفیانه با کاروان زیارتی محلهاش برای زیارت کربلا همراه شود؛ آن هم بدون پاسپورت و… . یوسف خودش را در اتوبوس پنهان میکند و در نزدیکی مرز، حاضرین به وجود او پی میبرند. این فیلمنامه داستانی دووجهی دارد. از سویی میتوان شیطنت نهفته در شخصیتپردازی یوسف در این اثر و زاویه نگاه شجاعی در آن در کنار طنز ظریف نهفته در زیر پوست این متن را به یک اثر نوجوانانه تعبیر کرد و از سوی دیگر فضای معنوی حاکم بر این اثر و نیز شرح عمل و عکسالعملهای کاراکترهایی را که یوسف در سفرش با آنها روبهرو میشود میتوان به یک داستان بلند معناگرایانه و چندلایه برای مخاطب بزرگسال نسبت داد.
«وای تشنگی…» داستانی از سیدمهدی شجاعی برای بچههاست که در معرفی آن آمده است: حضرت سکینه (س) راوی ماجراست. داستان، با استفاده از معتبرترین متون شیعی، از زبان ایشان شرح و بسط مییابد و این دختر چهاردهساله، که در روضههای رایج از نقشی حاشیهای برخوردار است به یکی از چهرههای اصلی تبدیل میشود تا خواننده بتواند نزدیکی بیشتری احساس کند و فاجعه را در اعماق روح خود بفهمد.
«فصل خوب پیوستن» با نگاهی به زندگی مسلم ابن عوسجه نوشته شده است و به چاپ دوم رسیده است.
مسلم ابن عوسجه از یاران امام حسین (ع) بود که در کوفه سعی کرد به قیام مسلم ابن عقیل کمک کند، اما به دنبال ناکامی در آن و فریب خوردن از جاسوسی به نام معقل که منجر به شهادت مسلم شد، از کوفه گریخت و خود را به کربلا و سپاه امام رساند و در نهایت در صف یاران شهید ایشان قرار گرفت.
۵۷۵۷