حمله روزنامه دولت به بیانیه اعتراضی مترجمان درباره عزم خود برای « شکستن سد سانسور»

تعدادی مترجم ایرانی اخیراً در حمایت از آنچه خود اعتراضات ایران نامیده‌اند، بیانیه‌ای منتشر کرده‌اند و ضمن تکرار جملاتی که اغلب از رسانه‌های بیگانه شنیده می‌شود، اعلام کرده‌اند که قصد دارند سد سانسور را در ایران بشکنند! آیا اینکه هر کشوری قوانین خاص خود را برای چاپ آثار دارد، به معنای سانسور است؟ مشخص نیست که چند نفر از اشخاصی که نامشان دربیانیه آمده، واقعاً با بیانیه موافق بوده یا حتی در جریان محتوای بیانیه بوده‌اند؛ چنان‌که پیش از این نیز مسبوق به سابقه بوده است که بیانیه‌هایی از سوی برخی گروه‌ها و اشخاص منتشر شده و زیر آن اسم‌هایی قید گردیده که حتی روح آن اشخاص نیز از ماجرا خبر نداشته و بعداً بیانیه را تکذیب کرده‌اند. از این جالب‌تر اقدام رسانه‌هایی همچون رادیوفردا و چند رسانه بیگانه دیگر است که عکس‌هایی از دستفروشان کتاب در نزدیکی میدان انقلاب تهران را منتشر کرده‌اند و آنها را کتب ممنوعه خوانده‌اند! حال آنکه هر آدم عاقلی می‌تواند این سؤال را بپرسد که اگر این کتاب‌ها ممنوعه هستند، پس چگونه است که در سطحی چنین گسترده به فروش می‌رسند و هیچ کس هم با آنها برخوردی نمی‌کند! برخی کاربران.. ... ادامه مطلب

سری که درد… می کند به چاپ سوم رسید

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، مجموعه داستان سری که درد … می کند اثر سید مهدی شجاعی متشکل از ۸ داستان است که به تصرح خود نویسنده در مقدمه «داستان های این مجموعه هر کدام حال و هوای خودش را دارد» و نویسنده امید دارد که داستان ها به جای ارتباط با یکدیگر بتوانند با مخاطب رابطه برقرار کنند. داستان های این مجموعه عبارتند از: لوطی گری، حلقه ی مفقوده، نیازمند آبرومند، سری که درد … می کند، جام جهان بین، قصه ی وَ قِس …، دست کج، زبان راست، آخر مرام. در این داستان‌ها از نقد اجتماعی و مدیریتی میبینیم تا کرامات امام رضا (ع) و حضرت زهرا (س) :متن زیر از دست کج، زبان راست انتخاب شده است بعضی از آدم ها سعی می کنند که دزدی را کار زشت و ناپسندی جلوه دهند. البته کاش فقط سعی می کردند. عده ای واقعاً باورشان شده که امرار معاش از طریق دزدی کاری ناشایست است. نگاه این قبیل آدم ها به یک دزد یا سارق، شبیه نگاه به یک فرد خلافکار است. این ها حتی نسبت به رشوه و اختلاس هم نظر مثبتی ندارند و اگر زمانی در معرض داد و ستد رشوه یا انجام اختلاس قرار بگیرند، به انحاء مختلف سعی می کنند که اسم دیگری روی آن بگذارند و شانه از زی.. ... ادامه مطلب

نمایشگاهی از کتاب‌های فارسی و غیرفارسی با موضوع نوشتن

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از اداره کل روابط عمومی و امور بین‌الملل کانون، این نمایشگاه با عنوان «من سوزن قورت دادم» برگزار می‌شود و به نمایش آثار نویسندگان داخلی و خارجی می‌پردازد. اسامی تعدادی از کتاب‌های موجود در این نمایشگاه عبارت است از: «باز هم سوالی دارید؟» نوشته ماری لوییزگی، «چگونه داستان بنویسیم» نوشته صدیقه اسماعیل‌لو، «لونای کلمه جمع کن» نوشته سونیا ویمر، «یک روز، یک...» نوشته زهره پریرخ، «برسد به دست معلم عزیزم» نوشته سایمن جیمز و «کارگاه انشا: چند روش برای پرورش تفکر و تقویت مهارت نوشتن» نوشته رودابه کمالی و Scribble scribble writing journal for kid’s writet: beatrice m .young ،The craft of writing writen by mark mussari علاقه‌مندان به بازدید از این نمایشگاه می‌توانند تا پایان آذر ۱۴۰۱ روزهای شنبه تا چهارشنبه از ساعت ۸ تا ۱۷ به کتابخانه مرجع کانون پرورش فکری واقع در خیابان شهید بهشتی، خیابان خالد اسلامبولی، پلاک ۲۴، مجتمع فرهنگی هنری شهید ملک‌شامران کانون مراجعه کنند. ۵۵۵۵ ... ادامه مطلب

همه جا تعطیل است!

این بخشی از کتاب «عزاداران بیل » نوشته غلامحسین ساعدی است که دوم آذر روز وداع او با این جهان است. این روزها زیاد به او فکر می‌کنم به غلامحسین ساعدی. او در ۴۹ سالگی در غربت و تنهایی جان سپرد. نام مستعار او «گوهر مراد» بود. پسری نوجوان را به یاد می‌آورم که در گورستانی قدیمی می‌چرخید در بین سنگ قبرها نام گوهر مراد نظرش را جلب می‌کند. دختر جوانی که ناکام مُرده بود. او می‌گوید من این اسم مستعار را از آن سنگ‌قبر برداشته‌ام و سال‌ها با این نام داستان نوشت. می‌گویند ساعدی در داستان نویسی پیرو ادگار آلن‌پو است. رمز آلودگی تخیل و استفاده از فضاهای فانتزی. ... کوه غم به دلم می‌نشیند نویسنده‌ای با قدرت ساعدی چگونه در خودش می‌تپد و در قبرستان پرلاشز مسکن می‌گزیند. غلامحسین ساعدی نمایشنامه‌نویس و داستان‌نویس بزرگی است. داستان‌هایش رنگ جغرافیای ایران را دارد. او عاشق زبان پارسی است. داستان‌هایش بوم‌گراست. او از مسخ شدن آدم ها، بدبختی‌هایی که به سرشان هوار می‌شود رنج می‌کشد. ساعدی پزشک بود و تخصصش در حوزه روانپزشکی بود و مدتی در بیمارستان «روزبه・t کار کرد. بنابراین با رنج آدم‌ها آشنا بود. مطبی داشت .. ... ادامه مطلب