پیام تسلیت سید مهدی شجاعی برای درگذشت معاون امور زنان و خانواده در دولت اصلاحات

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، به دنبال درگذشت سیده زهرا شجاعی، معاون امور زنان و خانواده در دولت اصلاحات سید مهدی شجاعی، نویسنده، فیلم‌نامه‌نویس و روزنامه‌نگار معاصر ایرانی در پیام تسلیتی نوشت: «ارجعی الی ربک بانو سیده زهرا شجاعی که اسوه‌ی صداقت و اخلاص و معرفت بود، پس از تحمل سال‌ها رنج و محنت، عاقبت از این ظلمت‌کده پر کشید و به مأمن نور و ریحان و رحمت رسید. آنچه هستیِ سیده زهرا شجاعی را می‌فرسود، نه بیماری تن که رنج و دغدغه‌ی همنوعان در سرزمین محنت‌بارمان بود. صادقانه زیستن، در عرصه‌ای که حاکمیت با ریا و دروغ و نفاق است. پاکدست زیستن، در میدانی که غارت و چپاول اموال مردم اسباب بقا و ارتقاء است. زیستن متعادل در فضایی که افراط و تفریط حرف اول و آخر را می‌زند. تخلّق به اخلاق و تأدّب به آداب و سلوک نجیبانه، در روزگاری که این فضائل، مانعی جدی در مسیر رشد و شکوفایی محسوب می‌شود. و اساساً زیستن سیاسی در زمانه‌ای که سیاست، تضاد و تعارضی همه جانبه با دیانت دارد هر انسان شریف و آزاده‌ای را به ستوه می‌آورد و شوق رفتن را در وجودش می‌پروراند. فلِیَرغَبِ المُؤمنُ فی لِقاءِ ربه مُحقّا این ض.. ... ادامه مطلب

بهاریه‌ای از هوشنگ مرادی کرمانی/نوروز در تاریکی سینما

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در سال‌هایی که فضای مجازی بر زندگی بسیاری از آدم‌ها سیطره نینداخته بود، در کنار دیدوبازدیدهای خانوادگی روزهای نوروز، سینما یک سرگرمی جذاب برای کسانی بود که تعطیلات برایشان حوصله‌سربر می‌شد. این سرگرمی هنوز هم در نوروز جذابیت دارد بخصوص برای گروهی که موقعیت سفر رفتن را پیدا نمی‌کنند. این تفریح خانوادگی حدود سه دهه قبل سوژه‌ای برای بهاریه هوشنگ مرادی کرمانی شد که در یک نشریه سینمایی به چاپ رسید. به گزارش ایسنا،این نویسنده، نوروز ۱۳۷۵ در مجله «فیلم» داستان کوتاهی با نام «نوروز در تاریکی سینما» در قالب بهاریه داشت که آن را از مجموعه داستان در دست نگارش «هنر برای هنر» معرفی کرده بود. این داستان را در ادامه می‌خوانید: «بابا جلوجلو می‌آمد و زن و بچه‌هاش لباس عید پوشیده، به دنبالش می‌آمدند. می‌شد فهمید که توی خانه چه حرف‌هایی زده‌اند: - وای! دلمان پوسید. هرجایی که قرار بود برویم، رفتیم. کسی هم نیست که عید دیدنی بیاید خانه ما. بیا بچه ها را ورداریم و برویم سینما. - مامان راست می‌گوید، خسته شدیم از بس توی خانه نشستیم و به در و دیوار چشم دوختیم. برویم سینما. .. ... ادامه مطلب

درخواست غرامت ۲۰۰ میلیون دلاری از نویسنده برنده نوبل

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ماه گذشته یک وبلاگ نویس ملی‌گرای چینی به نام «وو وانژنگ» علیه «مو یان» تنها نویسنده چینی برنده جایزه نوبل ادبیات شکایتی را طرح و او را متهم کرد که ارتش کمونیست را لکه دار کرده و سربازان ژاپنی را در آثار داستانی خود که درباره تهاجم ژاپنی‌ها به چین است، مورد تمجید قرار داده است. این فعال فضای مجازی به دنبال غرامت ۱.۵ میلیارد یوان (۲۰۸ میلیون دلار / ۱۶۴ میلیون پوند) از «مو یان» است که برابر با پرداخت یک یوان برای هر شهروند چینی و همچنین عذرخواهی از حذف بخش‌های توهین‌آمیز کتابش شده است، اگرچه شکایت وی هنوز در هیچ دادگاهی پذیرفته نشده است. «مو یان» که در سال ۲۰۱۲ جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد، بیشتر به خاطر رمان «ذرت سرخ» شناخته می شود که داستان سه نسل از یک خانواده در شاندونگ را در طول جنگ دوم چین و ژاپن، که در چین به عنوان جنگ چین در برابر تجاوز ژاپن شناخته می شود، روایت می کند. به گفته کارشناسان، اگرچه عناصری در کتاب‌های مو وجود دارد که احتمالاً در محیط فرهنگی محدودتر امروزی منتشر نمی‌شوند، اما او به هیچ وجه چهره‌ای مخالف حکوکت نیست. او به طور گسترده در .. ... ادامه مطلب

بهاریه/ خون سیاوشان زد و چشمش روان برفت

حسین قره: تعابیر و استعارات برای بیان خون جوان‌ترین عزیزان که با لباسی گلگون به خاک سرد سپرده شدند، می و لعل و خون رزان و... است و چهره ابدی‌شان «سیاوش» جوان. برای همین است که عارف قزوینی در هنگامه بهار با این تصنیف به استقبالش می‌رود: هنگام می و فصل گل و گشت و چمن شد/ دربار بهاری تهی از زاغ و زغن شد/ از ابر کرم خطهٔ ری رشگ ختن شد/ دلتنگ چو من مرغ قفس بهر وطن شد/چه کج رفتاری‌ای چرخ! چه بدکرداری ای چرخ!/ سر کین داری ای چرخ! نه دین داری، نه آیین داری ای چرخ!/ از خون جوانان وطن لاله دمیده/ از ماتم سرو قدشان سرو خمیده/ در سایۀ گل بلبل ازین غصه خزیده/ گل نیز چو من در غمشان جامه دریده و... این نمونه متأخر و معاصری است از خویشکاری بهاری که با تمام شکوه و زیبایی با داغ لاله‌ها هم‌خون و همخانه است. خاقانی که از بزرگان ادب است و در قصیده‌سرایی یگانه نیز از این تصویر که با بهار و خون سیاوش ساخته شده بهره برده و می‌سراید: ... صبح آمده زرین سَلَب، نوروز نُو راهان طلب/ زهره شکاف افتاده شب، وز زهره صفرا ریخته/ شب چاه بیژن بسته سر، مشرق گشاده زال زر/ خون سیاوشان نگر، بر خاک و خارا ریخته... در این م.. ... ادامه مطلب