ابراهیم دوتارزنی که مرده‌شور است

ایده‌ ساده و سرراست رمان در پیچیدگی پرداخت از نفس می‌افتد و گاه در لایه‌هایی عمیق باقی می‌ماند و به سطح نمی‌آید؛ طوری‌که پرداختن به هرکدام از آن‌ها با پیچیدگی ذهنی راوی همراه می‌شود. از این حیث تا یک‌چهارم رمان خواننده مشغول کشف است بیشتر تا دریافت مضمون اصلی. رمان به طبیعت و غریزه ادای احترام می‌کند و مسیر اصلی‌اش را در روستایی به اسم «لان» و کوه‌های «سیالان» روایت می‌کند. نویسنده طبیعت را به شکل موجودی زنده و دارای ادراک می‌بیند و مضامینی از مردسالاری، ناخودآگاه، عشق، انزوا، روانشناسی رفتاری را در آن جای داده؛ به این ترتیب خواننده «لان» را به‌عنوان مکانی که داستان در آن روایت می‌شود، این‌طور می‌شناسد: لان محل به نمایش گذاشتن قدرت طبیعت و چیرگی آن به قدرت انسان است. طرد شده است، چون انسان در مقابل طبیعت ضعف خودش را نپذیرفته و جای دیگری رفته تا از آن‌جا این کوه را فتح کند. ص۹۹ لان جای آخر خطی‌هاست ص۵۹ باید یک جایی باشد که آدم بدون هراس و در آرامش جان بدهد و همه‌چیز را تمام کند. لان آن‌جاست؛ جایی که آدم به دور از هیاهوی زندگی راحت جان می‌دهد. ص۵۲ جان کندن در لان بدون درد است، دوست د.. ... ادامه مطلب

یک اتفاق نادر برای برنده جایزه نوبل ادبیات

«ماریو بارگاس یوسا» نویسنده اسپانیایی-پرویی و برنده جایزه نوبل ادبیات در مراسمی به فرهنگستان زبان و ادبیات فرانسه پیوست. پیوستن به فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، یکی از مهم ترین اتفاقات، رویدادهای حیات فرهنگی کشور فرانسه است. همچنین پیوستن «یوسا» نیز به دلیل اینکه هرگز کسی که حتی یک کتاب هم به زبان فرانسه منتشر نکرده باشد، نمی‌توانست به این فرهنگستان بپیوندد، اتفاق بی‌سابقه‌ای است. این رمان نویس ۸۶ ساله در اقدامی حاشیه برانگیز، «خوان کارلوس» پادشاه سابق اسپانیا را به مراسم تحلیف خود برای عضویت در فرهنگستان فرانسه دعوت کرده بود، اقدامی که با انتقاد دولت اسپانیا همراه شده است. پادشاه سابق پس از یک سری رسوایی ها، از جمله ادعای آزار و اذیت جنسی و افشاگرهای مالی و همچنین سبک زندگی مجلل خود و شکار فیل در بوتسوانا، از سال ۲۰۲۰ در امارات متحده عربی در تبعید زندگی می‌کند. فرهنگستان فرانسه در سال ۱۶۳۵ میلادی و در زمان حکومت لویی سیزدهم پایه‌گذاری شد و یکی از قدیمی‌ترین نهادهای فرانسوی به‌شمار می‌رود. در پی انقلاب فرانسه در سال ۱۷۹۳ از فعالیتهای این مرکز جلوگیری به عمل آمد اما در سال ۱۸۰۳ دوبا.. ... ادامه مطلب

فصل شیدایی لیلاها در پله دوازدهم

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، این رمان روایتی است از زبان هفت راوی از حرکت حضرت حسین، از ۱۸ ذی‌الحجه خروج از مکه تا غروب عاشورا. آن‌ها که کمتر می‌شناسیم و کمتر شنیده‌ایم از روزگارشان. زهیر بن قین، ضحاک بن عبدالله مشرفی، حر بن یزید ریاحی، عبید الله بن حر جعفی، عمرو بن قرظه انصاری، شبث بن ربعی و من. چه در کنار امام چه در مقابل. آن‌جا که لیلاها عاشق و مجنون می‌شوند و گاه که سنگ هم می‌گرید اما انسان کوچکترین رحم نمی‌آورد. نگاه به بعدی دیگر از عاشورا. و حرکت در لایه آسمانی مسیر عاشورا. امام می‌داند و پیش می‌رود و … و لیلاها را می‌خواند و مرزی می‌شود تا قیامت برای روز و شب و نور و ظلمت… ۵۷۲۴۷ ... ادامه مطلب

“خروس بی محل ” از کجا آمد؟

سمیه تاج الدین: هر گاه کسی در غیر موقع حرف بزند و یا میان حرف دیگران بدود و خود را داخل کند چنین فردی را اصطلاحاً "خروس بی محل" می‌خوانند. در ادوار گذشته بانگ نابهنگام خروس را به علت و سببی شوم می‌دانستند، لذا در شرح ریشه‌ی تاریخی آن چنین آمده است: کیومرث سر دودمان سلسله‌ی باستانی پیشدادیان ایران بود که مورخان به روایات مختلف او را آدم ابوالبشر و گل شاه یعنی شاهی که از گل آفریده شده و نخستین پادشاه در جهان دانسته‌اند. کیومرث را پسری بود به نام پشنگ که همیشه بر سر کوه‌ها بود و به درگاه خدای تعالی راز و نیاز و مناجات می‌کرد. کیومرث به این فرزندش خیلی علاقه داشت و غالباً پسر و پدر به سراغ یکدیگر می‌رفتند. روزی دیوان که از دست کیومرث منهزم شده بودند (شکست خورده بود)، به منظور انتقام به سراغ پشنگ رفتند و هنگامی که سر به سجده نهاده بود پاره سنگی بر سرش کوفتند و او را هلاک کردند. حسب المعمول این بار که کیومرث برای دیدار فرزندش پشنگ با آذوقه‌ی کامل رفته بود، جغدی بر سر راهش ظاهر شد و بانگ زد. کیومرث چون فرزندش را نیافت و دانست پشنگ را کشتند، جغد را نفرین کرد و به همین جهت ایرانیان جغد را پ.. ... ادامه مطلب