۲۳ عنوان کتاب در حوزه کودک و نوجوان تجدید چاپ شد

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، «پرنده آبی» مجموعه داستان‌های زیادی به چاپ رسانده که در قالب قصه‌های جذاب و گیرا تلاش می‌کند تا کودکان و نوجوانان را با چالش ها و مفاهیم مختلف آشنا کند. کتاب های «اما فردیناند این کار را نکرد»نوشته مونرو لیف و ترجمه طاهره آدینه پور،«تخیلت را بکار بنداز» نوشته نیکولا ابرن و ترجمه رضی هیرمندی، «مامان جیغ جیغو» نوشته یوتا باوئر و ترجمه گیتا رسولی، «موش باهوشه به کتابخانه میرود» نوشته مری آن فریزر و ترجمه نسرین وکیلی، «بهترین دوستان»نوشته راسل هوین و ترجمه طاهره آدینه پور،«میخوایم یه خرس شکار کنیم» نوشته مایکل روزن و ترجمه طاهره آدینه پور، «گوریل»نوشته آنتونی براون و ترجمه طاهره آدینه پورف، «ماجراهای بیکل، دوستی که خیالی نبود» نوشته دن سنتت و ترجمه پرناز نیری، «دوچرخه سواری خانم آرمیتاژ»نوشته کوئنتین بلیک و ترجمه حمیده شرزه ئی، «سفر به سرزمین وحشی ها» ترجمه طاهره آدینه پور، «گوزن شاخدار فایده اش چیه؟» نوشته مارتین وادل و ترجمه رضی هیرمندی، «خواهر کوچولوی من» نوشته اما چی چستر کلارک و ترجمه شیما شریفی، «به آب نزدیک نشو دخترم» نوشته جان برنینگام و ترجمه طاهره آد.. ... ادامه مطلب

ببینید/ چگونه یاد گرفتم که دیگر بنای یادبود نسازم !

اولین شب عید بود و شانزده ساله بودم مدتها بود که تندیسی در حیاط کلیسا توجهم را جلب کرده بود که به هیبت زنی محجبه و فرزندی وفات‌یافته بر دست بود که براثر انفجاری در حیاط‌کلیسا، ترکشی نیز درست و دقیق به قلب زن اصابت کرده بود که تا مدتها بعد فکر میکردم نمادی از حضرت مریم مقدس و فرزندش عیسی مسیح‌(ع) است، شاید چون تسلطی به تاریخ معاصر و توان فهم کلمات عبری یا ارمنی نوشته در پای آن را نداشتم فقط صرفا عدد (1915 )آن برایم قابل خواندن بود و نه‌ قاعدتا درک کردن . شب اول عید و دقیقا زمان سال تحویل دو کشیش از اصفهان برای بردن اثاثیه مذهبی سالم مانده‌اشان از جنگ ، به کلیسا آمدند و طبیعتا صدای انفجارهای دشمن آنها را دچار واکنش های طبیعی میکرد که ما دیگر بِدانان در این شش ماه محاصره کاملا عادت کرده بودیم ، بهرحال وجود آنان در این شب سال تحویل ودر این موقعیت جنگی برای امثال من کوچک‌سال مدافع شهر در اولین عید بدور از حضور خانواده ، بسیار دلگرم کننده بود ولی آنان در واقع فقط و فقط آمده بودند تا اثاثیه ببرند و بعدها این خاطره به شکلی در رمان (شطرنج با ماشین قیامت) من جریان پیدا کرد بخصوص وقتی در همان دور.. ... ادامه مطلب