او مظهر کودکی جهان بود

وقتی هم که خبر رفتنش آمد شوکه شدیم. انگار جوانی از دست داده باشیم. آن هم ناگهانی. انگار منتظر هر خبری بودیم جز خبر از دست دادن او. مرگ حق است، این را خوب می دانیم. اگر هم نمی دانستیم در این سال ها خوب فهمیده ایم این نکته بدیهی را. اما فکر می کردیم مرگ حق او نیست. اگرچه سال ها پیش گفته بود سهمم را از جهان گرفته ام اما ما فکر می کردیم ما سهممان را از او نگرفته ایم. دوست داشتیم باشد. تا همیشه. باشد و با کودکی هایش سرگرم باشد. ماهی یک مجموعه شعر چاپ کند. سالی چند رمان بنویسد. نمایشگاه نقاشی برپا کند. برایمان طنز بسازد. از سوفیا لورن بگوید و ما هم هی قربان صدقه اش برویم. کسی برایش نقد جدی ننوشت. خیلی ها معتقد بودند به حکم هرچه آن خسرو کند شیرین بود، هر کاری احمدرضا احمدی کند خوب است. اصلا مهم نیست چه کاری. احمدرضا آن قدر نازنین بود که کسی دلش نمی آمد کم تر از گُل به او بگوید. نمی خواهم شان و منزلت کارهایش را تقلیل دهم. درباره آثارش و این که چه جایگاهی در ادبیات فارسی دارد به تفصیل سخن خواهم گفت اما چیزی که الان می خواهم بگویم ورای این حرف هاست. احمدرضا احمدی همه عمرش کودک بود. او مظهر کودکی.. ... ادامه مطلب

مراسم وداع با احمدرضا احمدی

خانواده احمدرضا احمدی در اطلاعیه‌ای نوشته‌اند: «پنجشنبه ۹ صبح بیست و دوم تیرماه ۱۴۰۲، مقابل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان (طبق خواسته شاعر) احمدرضا احمدی را به آغوش خواهیم کشید و به یاد تمام سال‌ها که با شعر و صدا و کلماتش همدم لحظه‌های ما بود همدمش خواهیم بود و در کنارش.» احمدرضا احمدی، شاعر و نویسنده متولد ۳۰ شهریور ۱۳۱۹ در کرمان، که سال‌ها بود که از ناراحتی قلبی رنج می‌برد و بارها در بیمارستان بستری شده بود، ۲۰ تیرماه در ۸۳سالگی از دنیا رفت. این شاعر که در آغاز ورودش به دنیای شعر مورد حمایت فروغ فرخزاد قرار گرفت، آغازگر سبک موج نو در دهه ۴۰ بود و در حوزه ادبیات کودک نیز فعالیت‌های چشمگیری داشت. احمدی در سال‌های اخیر به نقاشی نیز رو آورده بود. از آثار او در حوزه شعر می‌توان به «دفترهای واپسین»، «دفترهای سالخوردگی»، «هزار اقاقیا در چشمان تو هیچ بود» و «روزی برای تو خواهم گفت» و از آثارش در حوزه کودک می‌توان به «دیگر در خانه پسرک هفت صندلی بود»، «دخترک ماهی تنهایی» و «مزرعه گل‌های آفتابگردان» اشاره کرد. ۵۷۵۷ ... ادامه مطلب

آه ای احمدرضای احمدی

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، سید عبدالجواد موسوی در ادامه نوشت: کیمیایی هم هر وقت زنگ می زند همان اول می گوید: مسعود کیمیایی هستم. می گفتم: احمدرضا احمدی زنگ زد و ایلیا گوشی را برداشت. آقای احمدی گفت: من احمد رضا احمدی هستم. ایلیا هم گفت: عه؟ و بعد از گوشی را قطع کرد. به ایلیا گفتم: کی بود؟ گفت: احمد رضا احمدی. ایلیا با آن که دیر کرد تکلم داشت اسم شاعران و نویسندگان را خوب بلد بود. من فکر کردم الکی می گوید. تلفن دوباره زنگ زد. خودم برداشتم. جدی احمد رضا جان احمدی بود. گفت: احمد رضا احمدی هستم. گفتم: مخلص استاد. گفت: اول بگو اون توله سگی که گوشی را برداشت کی بود؟ خنده ام گرفته بود. گفتم: پسرم ایلیا. گفت: هیشکی تا حالا این جوری من و ضایع نکرده بود. گفتم: منظوری نداشت. کاملا اتفاقی بود. گفت: نخیر. خیلی هم حواسش جمع بود. منظورش این بود که تو اگر احمدی هستی من شاملو ام. دفعه بعد که میای خونه ما حتما بیارش من ببینمش. بعدها که شنید ایلیا مشکل اوتیسم دارد چشمانش پر از اشک شد اما هربار هم می گفت ولی خیلی بچه باهوشیه؛ من و بدجوری ضایع کرد. خدایش بیامرزاد که همیشه یاد و خاطره اش با خوشی و شادی .. ... ادامه مطلب

احمدرضا احمدی از دنیا رفت

در تماس ایسنا با ماهور احمدی، دختر این شاعر و نویسنده، این خبر تأیید شد. احمدرضا احمدی سال‌ها بود که از ناراحتی قلبی رنج می‌برد و بارها در بیمارستان بستری شده بود. احمدرضا احمدی، شاعر و نویسنده متولد ۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۹ در کرمان بود. از آثار او در حوزه شعر می‌توان به «دفترهای واپسین»، «دفترهای سالخوردگی»، «هزار اقاقیا در چشمان تو هیچ بود» و «روزی برای تو خواهم گفت» و از آثار او در حوزه کودک و نوجوان می‌توان به «دیگر در خانه پسرک هفت صندلی بود»، «دخترک ماهی تنهایی» و «مزرعه گل‌های آفتابگردان» اشاره کرد. نگاهی به زندگی و فعالیت‌های احمدرضا احمدی احمدرضا احمدی، شاعر بزرگسالان و نویسنده کتاب‌های کودکان، که از آغاز دهه ۱۳۴۰ کار فرهنگی خود را در گستره شعر نو بزرگسالان آغاز کرد و به عنوان شاعری از موج نو شعر فارسی در محفل‌های فرهنگی و ادبی شناخته شد، در پایان همین دهه با آشنایی با بخش انتشارات کانون پرورش فکری در زمینه داستان‌های کودکان نیز به تجربه‌آزمایی پرداخت. احمدرضا احمدی فرزندی از سرزمین کرمان است. در سال ۱۳۱۹ در این شهر به دنیا آمد و دوره دبستان را نیز در آن به پایان رساند، سپس به .. ... ادامه مطلب