خلیل شفیعی، شاعر و منتقد درباره نقد شعر «ماه من» از ناصر عبداللهی گفت: این شعر از آن دست کارهایی است که غزل آن را استاد محمدعلی بهمنی انتخاب کرده و کار ترانه را انجام داده است. این غزل در یک فضاسازی بسیار خوبی سروده شده و از ابتدا تا انتها ارتباط افقی معانی، مفاهیم و ترکیبها و ارتباط عمودی ابیات دیده میشود.
شفیعی ادامه داد: منظور از ارتباط افقی این است بیتی که سروده میشود و مفهومی که از ابتدا در ذهن شاعر هست، باید در عرض شعر و درهم تنیده باشد. یعنی هر بیتی برای خود یک فرود، حرکت و یک پایان داشته باشد. از نظر زیباشناسی هم باید باهم هماهنگ باشند. منظور از ارتباط عمودی ارتباط مفهومی است که شاعر از بیت اول تا بیت آخر غزل میآورد. بعضی اوقات این ارتباط عمودی یعنی پیوستگی معانی ابیات رعایت نمیشود و بیشتر در قطعه یا مثنوی این ارتباط دیده میشود.
این منتقد افزود: از خانه بیرون میروم، اما کجا امشَب؟! شایَد تو میخواهی مرا در کوچهها امشب. در همان ابتدای بیت خانه، امشب، بیرون رفتن و کوچهها تناسب معنایی و تناسب واژگانی و ترکیبی زیبا و دلنشین دارد.
علیرضا امینی، کارشناس موسیقی درباره نقد این اثر گفت: ما وقتی درباره یک اثر هنری و یک ترانه موفق صحبت میکنیم، درباره پازلی صحبت میکنیم که اگر این ابزار و ادوات را در اختیار فرد دیگری قرار دهیم نمیتواند این اثر را خلق کند. به نظر من خلق اثر از شعر استاد بهمنی شروع شده است. یعنی آن ترانهای که در کنار موسیقی، ملودیپردازی و … خلق شده، آنقدر اثرگذار بوده که توانسته برای جامعه ماندگار باشد. اگر در مواقعی از این مثلث شعر، موسیقی و خواننده همین شعر و آهنگ را خواننده دیگری میخواند که به موفقیت ناصر عبداللهی نرسیده بود، اثر حیف میشد.
«ماه من»
از خانه بیرون میزنم، اما کجا امشب؟
شاید تو میخواهی مرا در کوچهها امشب
پشت ستون سایهها، روی درخت شب
میجویم، اما نیستی در هیچ جا امشب
میدانم آری نیستی، اما نمیدانم
بیهوده میگردم بدنبالت چرا امشب؟
هرشب تو را بیجستجو مییافتم، اما
نگذاشت بیخوابی بدست آرم تو را امشبها …
سایهای دیدم، شبیهت نیست، اما حیف
ایکاش میدیدم به چشمانم خطا امشب
هرشب صدای پای تو میآمد از هرچیز
حتی ز برگی هم نمیآید صدا امشب
امشب ز پشت ابرها بیرون نیامد ماه
بشکن قرق را، ماه من بیرون بیا امشب
گشتم تمام کوچهها را، یک نفس هم نیست
شاید که بخشیدند دنیا را به ما امشب
طاقت نمیآرم، تو که میدانی از دیشب
باید چه رنجی برده باشم، بی تو،
تا امشبای ماجرای شعر و شبهای جنونم
آخر چگونه سرکنم بیماجرا امشب
۵۵۵۵